سرخط خبرها

کتاب‌های خوب در میان انبوه آثار ضعیف گُم می‌شود

  • کد خبر: ۲۲۳۳۸۴
  • ۰۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۱:۲۶
کتاب‌های خوب در میان انبوه آثار ضعیف گُم می‌شود
یک نویسنده و پژوهشگر ادبی درباره مسئله کیفیت آثار منتشر شده و ارتباط آن با افزایش تیراژ کتاب می‌گوید.

به گزارش شهرآرانیوز، به باور احسان رضایی، نویسنده و پژوهشگر ادبی، بی توجهی تعداد زیادی از ناشران در انتخاب کتاب برای چاپ، موجب افزایش تعداد عنوان کتاب چاپ شده در سال، شلوغی ویترین کتاب فروشی‌ها و اُفت شمارگان کتاب می‌شود، که برخی نشانه کتاب نخواندن می‌دانند. در حالی که مخاطب کتاب در ایران باهوش است و کتاب با کیفیت را حتی با قیمت بالا تهیه می‌کند. مسئله کتاب خوان بودن یا نبودن ایرانیان و وضعیت کیفی بازار نشر از مسائلی است که ایرنا در گفت وگویی با این نویسنده و فعال حوزه کتاب مطرح کرده است که گزیده‌ای از آن در ادامه می‌آید.

نظر‌های متنوعی درباره کتاب خوان بودن یا نبودن مردم ایران ارائه می‌شود، به نظر شما مردم کتاب خوان هستند یا نه؟

آمار رسمی سرانه مطالعه، میزان کتاب خوانی ایرانیان را حدود سیزده دقیقه در روز نشان می‌دهند؛ اما معمولا درباره این روش آمارگیری نکاتی مطرح است، مانند اینکه چه نوع مطالعه‌ای را جزو آمار محسوب می‌کنند. برای مثال مطالعه کتاب‌های درسی، ادعیه مذهبی و خواندن قرآن باید جزو سرانه قرار بگیرد یا نه. درباره این مسائل نظر‌های مختلفی ارائه می‌شود که همه در جایگاه خود محترم و قابل بررسی است.

 این آمار را اگر کنار بگذاریم، هرکس دیگری از جمله من اگر بخواهد درباره کتاب خوانی مردم صحبت کند، تا حدی بر اساس مشاهدات شخصی و تحلیل خودش از داده‌های بازار نشر اظهارنظر می‌کند. با این توضیح، درک و دریافت شخصی من این است که مردم ما برخلاف آنچه گفته می‌شود، کتاب می‌خوانند، خوب هم می‌خوانند، اما کتاب خوب را می‌خوانند. یعنی اگر جایی میزان کتاب خوانی پایین می‌آید، یعنی برای آن‌ها کتاب خوب تولید نمی‌کنیم.

ناشر‌های خوب متعددی داریم که در طول سال عنوان‌های ارزشمندی منتشر می‌کنند، منظور شما از کتاب خوب چیست؟

ما آمار تولید کتاب در کشور را داریم که طبق آن تولید کتاب ما بالای ۱۰۰ هزار عنوان در سال است که بین ۳۵ تا ۴۰هزار عنوان از آن تجدید چاپ است و بیش از ۶۰هزار عنوان کتاب چاپ اول است. اگر ۶۰هزار عنوان را بر تعداد روز، سال و ساعت‌های روز تقسیم کنیم، می‌بینید اگر فرد عادی در طول شبانه روز هیچ کاری نکند و هر ساعت، یا نیم ساعت، اصلا هر ربع ساعت یک کتاب را سریع بخواند، حتی تمام این‌ها را یک دور هم نمی‌تواند به سرعت بخواند. اتفاقی که می‌افتد این است که ویترین کتاب فروشی‌ها شلوغ می‌شود، کتاب‌های خوب در میان انبوه آثار کتاب سازی و کتاب‌های ضعیف گُم می‌شود.

 آن اُفت شمارگان (تیراژ) هم که برخی نشانه کتاب نخواندن می‌دانند، از همین جا می‌آید. ظرفیت کتاب خواندن جامعه مشخص است که روی هم چقدر می‌خوانند، حالا دیگر مسئله ریاضی است وقتی آن طرف معادله ثابت است، این طرف هرچه تعداد عنوان‌ها را بیشتر کنیم، تیراژ می‌آید پایین. ما ولع و اشتیاقی برای عدد داریم تا تعداد ناشر زیاد و تعداد نشر بالایی داشته باشیم و گزارش بدهیم که تولید کتاب در این سال نسبت به سال‌های گذشته بیشتر بوده و این نشانه رونق فرهنگی است.

در صورتی که هیچ وقت نمی‌پرسیم که چه تعداد از این کتاب‌ها خوب و قابل تأمل اند؟ همه سیاست گذاری‌هایی که در کشور انجام می‌شود بر اساس همین میل به بالا بردن عدد است. برای مثال می‌خواهیم در نمایشگاه کتاب به ناشری غرفه‌ای بدهیم، این ناشر باید در چند سال اخیر تعداد مشخصی کتاب منتشر کرده باشد. نه اینکه فلان تعداد کتاب با کیفیت داشته باشد که مثلا نامزد یکی چند جایزه ادبی شده باشد.

کتاب خوب از چه مسیری باید شناسانده شود؟ مسئولیت معرفی کتاب برعهده ناشر است یا شرکت‌های پخش و کتاب فروشی ها؟ از طرفی شاهد فعالیت گروهی در فضای مجازی برای معرفی کتاب هستیم. کدام روش تخصصی‌تر و تأثیرگذارتر است؟

هر کتاب خوبی به یک زنجیره و چرخه نیاز دارد. بخشِ نخستِ زنجیرهِ نگارش و ترجمه و بخش دوم، تولید کتاب است. انتخاب فونت، کاغذ و طرح جلد و نوع چاپ در بخش دوم جای می‌گیرد. بخش سوم این زنجیره، توزیع و بخش چهارم تبلیغ کتاب است. بخش‌های بعدی مثل تجاری سازی کتاب و بازخورد هم داریم که از اینجا چرخه دوباره به بخش ابتدایی می‌رود و نویسنده یا مترجم با بازخورد قبلی و درآمدی که از تجاری سازی کتاب گیرش آمده، می‌رود سراغ کتاب بعدی. 

تبلیغ کتاب بخشی از زنجیره تولید و فروش کتاب است یعنی ناشر همان مقداری که برای تولید اثر وقت می‌گذارد، باید برای تبلیغ آن وقت بگذارد و هزینه کند. اینکه یک بلاگر کتاب یا کتاب دوست، برای کتاب تبلیغ می‌کند در جای خودش بسیار ارزشمند است، اما در تمام دنیا تبلیغ کتاب یکی از وظایف ناشر است و ناشر‌ها بخش‌هایی برای این کار دارند که خیلی جدی برای دیده شدن کتاب تلاش می‌کنند؛ بنابراین همان قدر که لازم است ناشر‌هایی داشته باشیم که روی انتخاب کتاب حساس باشند و هر کتابی را منتشر نکنند و در پذیرش کتاب سخت گیری کنند، به تبلیغات کتاب هم نیاز داریم.

چیزی که متأسفانه در کشور ما دیده نمی‌شود، هم اغلب ناشر‌ها تلاشی برای تبلیغ کتاب نمی‌کنند و هم اینکه سخت گیری در انتخاب کتاب برای نشر را شاهد نیستیم. در نتیجه چرخه فعالیت نشر در ایران حرفه‌ای نیست و نمی‌تواند مردم را به خواندن و بیشتر خواندن ترغیب کند.

اینکه می‌گویید نباید هر کتابی چاپ شود، باعث محدودیت آزادی بیان نیست؟ یعنی با این منطق فقط نویسندگان مشهور باید کتاب چاپ کنند.

من نگفتم مانع آزادی بیان افراد بشویم. گفتم خوب است ناشر فیلتری داشته باشد و هر کتابی را قبول نکند، بلکه گزینشی داشته باشد که در آن استعدادیابی کند. حتی اگر آن هم نبود تعریفی داریم با عنوان ناشر-مؤلف که هر فرد می‌تواند خودش کتابش را منتشر کند.

اما یک ناشر دغدغه‌مند باید روشی برای انتخاب یا رد کتاب داشته باشد. عدد‌های عجیبی درباره تعداد دفعات رد کتاب‌های معروف دنیا داریم که درظاهر رکوردش برای رمان «ذن و هنر نگهداری موتورسیکلت» نوشته رابرت پرسیگ است که ۱۲۱ بار توسط ناشران مختلف در چند کشور انگلیسی زبان رد شد. 

البته این کتاب اثری خوب است که وقتی به چاپ رسید در مدت دو سال، ۵میلیون نسخه فروش رفت، ولی وجود چنین آمار‌هایی نشان می‌دهد اتفاق «رد» کردن کتاب توسط ناشرها، مسئله مهمی است که متأسفانه در نشر ایران کمتر اتفاق می‌افتد. من اگر کتابی برای انتشار داشته باشم هرچقدر هم بی کیفیت باشد باز هم می‌توانم برای آن ناشری پیدا کنم. در بدترین حالت مبلغی پرداخت و کتاب را چاپ می‌کنم. این نشر‌ها خیلی راحت تبلیغ هم می‌کنند که «فلان قدر بِدِه تا نویسنده شوی.»

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->